رجبعلی لباف خانیکی باستانشناس و پژوهشگر میراثفرهنگی در یادداشتی نوشت: کلات نادر عارضهای طبیعی در دل کوههای هزار مسجد است که به دلیل تشکیلات ساختاری و موقعیت خود از گذشتههای دور مورد توجه بوده است.
در عرصه اسطوره، کلات گذرگاهی حد فاصل ایران و توران و جایگاه فرود پسر سیاوش و مادرش جریره و آوردگاه طوس و فرود و در عالم واقع گذرگاهی بین ایران و آسیای میانه بوده که آثار یافت شده در محوطههای باستانی آن سوی هزارمسجد و کپهداغ در ترکمنستان با یافتههای باستانشناسی دشتهای درگز، مشهد و نیشابور قابل مقایسه و موید ارتباط فرهنگی و تجاری در دوران پیش از تاریخ و دوران تاریخی است.
در دوران اسلامی نیز کلات اهمیت خود را حفظ کرد اما گویا از اواسط قرن هفتم و عصر ایلخانان مغول دژ کلات تبدیل به یک سنگر دفاعی یا تبعیدگاه یا دژ نظامی شده است. از جمله«ارغون» نوه «هلاکو خان» که با عمویش «احمد تکودار» در جلگه طوس جنگید و شکست خورد، در سال ۶۸۳ه. ق به قلعه کلات پناه برد و با همدستی «امیر نوروز» بر سلطان احمد فائق آمد و با نام «ارغون شاه» به مقام ایلخانی رسید.
با توجه به سازههای معماری اساسی و مستحکمی که از آن دوران در کلات بر جای مانده به نظر میرسد که ایلخانان مغول کاملاً بر آن دژ مسلط بوده و توانستهاند در آن اقامت درازمدت توأم با عمران، آبادانی و دفاع داشته باشند که بنای اولیه آرامگاهی مستحکم و باشکوه در محل آرامگاه نادرشاه از جمله بناهای عصر ایلخانی دژ کلات است.
«کاخ خورشید» یا «قصر خورشید» نامهای جعلی هستند که از حدود سال ۱۳۳۰خ بر بنای «آرامگاه نادر» شاه افشار در کلات نادر گذاشته شده و پس از آن نه تنها عامه مردم بلکه متولیان و دست اندرکاران هم آن نام را تکرار کردهاند در صورتی که تمامی نویسندگان اسناد و سفرنامهها و متونی که تا اواخر دوران قاجار آن را دیده و به توصیف بنا پرداختهاند از آن به عنوان «گور نادر» یا «قبر نادر» نام بردهاند.
از جمله بنا به نوشته «محمد حسین قدوسی» در کتاب «نادر نامه» در سند معامله منزلی به تاریخ ۱۲ رمضان سال ۱۲۷۴ه. ق ممهور به مهر هفده نفر از علما و معاریف محل، در کلات نوشته شده است: «فروخت ولدان حضرت قلی بیک به علیرضا بیک وکیل باشی یک باب حولی واقع در دارالثبات کلات جنب مقبره نادری».
«کلنل سی. ام. مک گرگر» هم در کتاب «شرح سفری به ایالت خراسان» در سال ۱۲۹۱ ه. ق ضمن توصیف کلات نوشته است: «خان در محلی به نام مقبره نادر زندگی میکند».
«کلنل چارلز ادواردییت» هم در سفرنامه خود با عنوان «خراسان و سیستان» از کارهای مهمی که در کلات انجام شده نوشته است: «دوم مقبره نادر است که به دستور وی بنا گردید هر چند که در عمل هرگز از آن استفاده نشده است».
تقریباً همهی نویسندگان در ارتباط با معرفی آرامگاه نادر یا «عمارت خورشید» (نام غیرواقعی اما متعادلتری که اخیراً بر آن بنا گذاشته شده و آرامگاه نادر با همین عنوان در فهرست آثار ملی ثبت شده است) به خطا رفته و آن را بنایی متعلق به دوران نادرشاه معرفی کردهاند در حالی که مطالعات و گمانه زنیهای نگارنده پیرامون آرامگاه نشان داد که آن بنا در واقع تغییر شکل داده شده یک برج مقبره متعلق به دوران ایلخانی (قرن ۷و۸ ه. ق) است؛ به این معنی که وقتی در سال ۱۱۵۵ ه. ق نادرشاه تصمیم گرفت برای خود در کلات آرامگاهی بسازد معماران در پاسخ به دستور نادر بنای مستحکمی را که وجود داشت به گونهای تغییر شکل دادند که بنای مورد نظر، جدید و احداث شده در زمان نادر به نظر برسد و جهت حصول به مقصود به گونهای عمل کردند که بخش تحتانی بنا شامل سردابه و غرفههای اطراف را در خاک مدفون کردند و بیش از نیمی از بدنه و پوشش مخروطی برج مقبره را که به زیر خاک نرفته بودند، برداشتند و بر فراز شالوده یا مقطع دیوارهای باقیمانده دیوارهای مقبره کنونی را استوار کردند به گونهای که از درون نمای چلیپایی همچون آرامگاهامیر تیمور در سمرقند داشته باشد و در نمای بیرون استوانه ترکدار با ۳۶ قاچ نیم استوانه برای استقرار گنبدی همانند گنبد آرامگاه تیمور، اما با قتل نادر گنبد هیچگاه احداث نشده و بنایی نامتعارف به صورت یک برج باقی ماند.
پس از اینکه بخش پایینی برج مقبره اولیه و غرفههای پیرامون را به زیر خاک بردند، بر فراز آنها نیز غرفههای کنونی را احداث و هنرمندان هندی با سنگهای گرانیت کرم رنگ بدنه را پوشش داده و روی سنگها را با اشکال گل، برگ و میوههای استوایی آراستند که البته آن کار هم با قتل نادر نیمه تمام ماند و آرامگاه نادر ناقص باقی ماند و بعدها به نامهای غیر واقعی قصر خورشید، کاخ خورشید و عمارت خورشید خوانده شد!
معرفی بناهای تاریخی که هویت ما را نمایندگی میکنند با اسمهای غیر واقعی و سلیقهای نشانه عدم آگاهی از پیشینه و فلسفه وجودی آنها و ناشایست است.
آرامگاه نادر با عنوان عمارت خورشید در تاریخ ۱۳۱۸/۱۱/۲۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
انتهای پیام/
نظر شما